میرداماد یکی از بزرگترین و و تاثیرگذارترین فیلسوفان جهان اسلام به شمار میآید. پرورش شخصیتهای سترگی همچون ملاصدرای شیرازی (که امروزه آثار و اندیشههایش شهرتی جهانی یافته) و سید احمد علوی (داماد و وارث معنوی میرداماد) برای اثبات عظمت او کافی است.
متاسفانه در دوران معاصر تنها چیزی که از وی در اذهان باقی است، دو نظریهی حدوث دهری (که به انگیزه فیصله دادن به نزاعهای پر دامنهی متکلمان و حکما ابداع کرد) و اصالت ماهیت (که به غلط به وی منسوب شده است)، می باشد. در حالی که او صاحب یک نظام فلسفی و دستگاه فکری متمایز از گذشته و آیندهی خویش است. منظومهای که خود آن را «حکمت یمانی» نامید و در تکوین حکمت متعالیهی صدرایی بسیار تاثیرگذار بود. اما اگر در حال حاضر که آثار و نوشتههای مهم وی به زیور طبع آراسته شده، از یکان یکان اساتید و پژوهشگران حوزهی فلسفهی اسلامی در باب چیستی حکمت یمانی پرسش شود، شاید به عدد انگشتان یک دست هم نتوان پاسخ درستی یافت...
تنها علت بیمهری به این فیلسوف بزرگ را میبایست در شرایط سیاسی و اجتماعی دوران صفویه و تعارض اندیشهی وی با برخی از فقها و اصحاب فتوا همچون شیخ بهائی جست وجو کرد. در دوران معاصر نیز نبود سلفِ صالح از یک سو، ایستایی و رکود روحیهی پرسشگری و نوآوری از سوی دیگر و از همه مهمتر بازار رایج دلباختگی افراطی به اندیشههای صدر المتالهین شیرازی است که مانع عرضهی هر گونه اندیشهی فلسفی دیگر از جمله آموزههای فلسفی استاد صدرا، میرداماد میباشد.
به نقل از
مقدمهی استاد علی اوجبی
برکتاب عرش الایقان فی شرح تقویم الایمان